کد مطلب:224090 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

ترجمه متن عهدنامه ولایتعهدی
اما بعد - خداوند متعال دین اسلام را اختیار فرمود از میان بندگان خود برای آن دین پیغمبرانی برگزید كه به واسطه آن مردم را دلالت كرده و بجانب او راهنما باشند و هر پیغمبری كه سبقت زمانی داشت به پیغمبر بعد از خود بشارت داد و آنكه بعد آمد پیغمبر گذشته را تصدیق كند تا بدین نظام و روش و تربیت معین دوره نبوت پیغمبری خدا به محمد صلی الله علیه و آله منتهی شد و آن پس از یك دوره فترت و فاصله شدن پیامبران و كهنگی و اندرأس علم و بریدگی وحی و نزدیك شدن به قیامت بود.

پس از آن خداوند او را خاتم پیغمبران قرار داده و امر پیامبری به او خاتمه پذیرفت و آن سرور را شاهد و گواه بر تبلیغات پیغمبران پیش از او گردانید و كتاب عزیز محكم و قرآن مجیدی بر او نازل فرمود و آن كتابی است كه در آنچه حلال و حرام نموده و بیم و امید داده و امر و نهی كرده ابدا اندیشه و تصور باطلی در آن نمی رود و تا اتمام حجتی رسا و تمام بر مخلوق شده باشد از روی بینه و دلیل باشد كه با وجود قرآن در جهالت و ضلالت مانده و هر كس هم كه در هدایت زندگانی ابدی یافته از روی دلیل باشد و به درستی كه خدا شنوا و دانا است.

پس پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله به موجب این كتاب محكم پیام خدا را به مردم رسانیده و مردم را در حدود مأموریتی كه از خدا داشت به راه خدا خوانده و دعوت فرمود و آنان را حكمت و موعظه كرد و مجادله نمود و یا رد و بدل سخن و بیانات پسندیده و ملایم فرمود سپس به جهاد و سخت گیری و خشونت با دشمنان مأمور گردید تا اینكه خدا او را نزد خود برد و برای او آنچه نزد خود بود اختیار فرمود پس وقتی كه دوره ی نبوت سپری شد و پیغمبری و وحی را خدا به محمد صلی الله علیه و آله ختم فرمود آن وقت قوام دین و نظام امر مسلمین را به خلافت و مسئولیت خلفا قرار داد و عزت خلفا و تمامیت آبرو و اهمیت ایشان را به قیام به حقوق و طاعت و فرمان خدا مقرر فرمود تا اینكه به واسطه آن اطاعات و فرمان برداری اقامه واجبات و حدود الهی و شرایع اسلام و سنت انجام شود و جهاد با دشمنان اسلام به عمل آید.

پس بنابراین وظیفه كه بر ذمه ی خلفا قرار گرفته فرمان برداری خدا و كمك كاری و رعایت



[ صفحه 512]



ایشان در اقامه حدود و حقوق الهی است كه خدا آنها را نگهبان و حافظ آن قرار داده دیگر بسط و نشر عدالت و رعایت حال ابن السبیل و محترم شمردن خون مسلمین و حفظ آن و اصلاح ذات البین است كه به درستی با یكدیگر جمع و از تفرقه و اختلاف با یكدیگر مصون و محفوظ شوند و اگر بر خلاف این دستور و وظایف رفتار شود اختلال حالت و اختلاف ملت دست داده پیوند رشته مسلمین كه جامعه دین آن را بهم پیوسته مختل و جامعه دین دچار اختلال گردد و اهل دین مغلوب و مقهور شده دشمنان آنها سربلندی یابند و اتفاق جمعیت آنان به تفرقه كلمه و از هم گسیختگی تبدیل شود و از آن جز ضرر و زیان دنیا و خسران و زیانكاری آخرت نتیجه نخواهد برد.

پس بر هر كس كه خدا شایستگی دیده او را خلیفه در روی زمین خود قرار داده و امین مخلوق خود كرده شایسته و سزاوار است كه در حدود مسئولیت خود خویشتن را به زحمت انداخته و در آخرین درجه كوشش در راه خدا فداكاری و مجاهدت نماید تا آنچه را كه رضایت حق و پیروی و اطاعت آفریدگار در آن است اختیار كند و خود را مهیا به كارهائی سازد كه با احكام خدا و مسئولیتی كه نزد خدا دارد موافق باشد و در آنچه خدا به دوش او گذارده و به گردن او نهاده حكم به حق و عمل به عدل نماید چنانكه خدای تعالی به پیغمبر خود داود چنین فرماید: یا داود انا جعلناك خلیفة فی الارض فاحكم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوی فضیلك عن سبیل الله ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب یعنی ای داود ما تو را خلیفه در روی زمین قرار دادیم پس باید به مقتضای خلافت خود در میان مردم حكم به حق كنی و پیروی هوای نفس ننمائی كه پیروی آن تو را از راه خدا دور و گمراه دارد و به درستی آنانكه گمراه می شوند از راه خدا برای آنها است عذابی سخت برای اینكه روز حساب را فراموش نمودند و نیز خداوند سبحان در مورد مسئولیت و بازخواست همگانی بر پیغمبر خود به طور تهدید خطاب نموده و فرماید:

فو ربك لنسئلنهم اجمعین یعنی قسم به پروردگار و آفریدگار تو كه تمام توده بشر را برای گفتارها و كرداری كه نموده اند مؤاخذه و بازخواست خواهم كرد و به ما چنین رسیده كه عمر بن الخطاب می گفت «اگر یك بزغاله در كنار فرات بستم و جور تلف یا حیف و میل شود در حدود مسئولیتی كه مرا نزد خدا است می ترسم كه خدا مرا از آن مؤاخذه و بازخواست كند» در صورتی كه عمر در مدینه بود و بین او تا حدود فرات فواصل بسیار بوده و سوگند به خدا



[ صفحه 513]



كه هر كس در حدود مسئولیت فردی و خصوصی كه دارد بین خود و خدای خود در معرض امری بزرگ و در مورد خطری سترك قرار گرفته و او را بدان واسطه متوقف دارند تا چه رسد به اینكه مسئولیت اجتماعی همگانی و بازخواست عموم مردم در عهده ی او باشد پس در این مورد با این وظیفه سنگین لطف خدا پناه گاه و محل اعتماد و طرف توجه است كه رغبت توفیق دهد و عصمت و نگهداری كرامت كند و راهنمائی به چیزی كند كه در آن ثبوت حجت است چنانكه رحمت و خشنودی خدا به موفقیت و رستگاری فراهم شود و بارزترین ملت به خود و ناصح ترین آنها از همه كس و پاكیزه و خالصتر در دین خدا و رعایت حال بندگان از مخلوقات خدا خلیفه آنست كه در مدت روزگار او و بعد از آن عمل به كتاب خدا و سنت رسول وی نماید و هم با تمام قوا و جد و جهدی كه دارد در انتخاب ولیعهدی كوشش كنند و كسی را برای این امر برگزیند و به علمیت بر آنان نصیب نماید كه پس از مرگ او به كتاب خدا و سنت رسول او رفتار نماید و در اندیشه و فكر آسایش و راحت مسلمین باشد و مسلمانان در سختی ها به او پناه برند و او در جمع پراكندگی امور ایشان و حفظ خون آنها سعی كند و كدورت ایشان را اصلاح نماید و باذن خدا تفرقه و اختلاف آنها را امن و آرامش دهد و ایشان را از تباهی و فساد بین یكدیگر و اختلاف نگهداری كند و رفع كینه و كید شیطان و آسایش او را از ایشان به سبب آن ولیعهد به عمل آورد تا اینكه شیطان نتواند در جامعه اسلامی اختلاف و تفرقه بیندازد زیرا خداوند بعد از مرتبه خلافت پایه و مقام ولایتعهد را متمم امر اسلام و كمال و عزت و آبرو و به موجب اصلاح اهل اسلام قرار داده و بر خلفای خود در توكید آن الهام فرموده كه بعد از خود كسی را برگزینند و به ولایتعهدی انتخاب كنند كه این نعمت به وجود او عظمت یافته و پا بر جا گردد و تندرستی و عافیت همگانی شامل حال عموم شود و به واسطه صلاحیت و شایستگی چنین ولیعهدی خداوند مكر و كید اهل شقاق و ضدیت و نفاق فتنه جویان و میانه بهم زنان را در هم شكند.

بدین لحاظ امیرالمؤمنین از آنگاه كه خلافت بوی رسیده و بدی طعم و مزه آن را چشیده و از آن روز كه این بار سنگین را بدوش گرفته و از تكالیف دشوار و طاقت فرسای آن آگاه شده و بر آن واجب است بر كسی كه عهده دار امر خلافت می شود بداند كه چه بار گرانی را از پیوستگی به اطاعت حق و مراقبت در دین بدوش دارد و همیشه به فكر و اندیشه و مطالعه و ریاضت و ناراحتی بوده و بدن خود را به زحمت و رنج انداخته و دیده های او بی خوابی كشیده و فكر دوراندیشی خود را جولان داده تا در ایام خلافت خود كارهائی كند كه در آن عزت و



[ صفحه 514]



آبروی دین و صلاح و خیر عموم مسلمین حفظ شده باشد و ریشه ی مشركین را كنده بساط عدل و داد را بگستراند و كتاب خدا و سنت رسول را بر پای دارد و اقامه احكام آن كند.

بنابراین هیچ وقت به خود فراغت نداده و این رشته از زحمات او را از راحت و آسایش و خوشی و آرامش باز داشته زیرا كه می دانست خدای تعالی از او بازخواست كند و او را نزد خدا مسئولیت است و از طرف دیگر خیلی دوست داشت و در آن گاه خدا را دیدار كند در امر دین به امور بندگان خدا مناصح و پاكدامن و خدمتگذار باشد و درباره انتخاب ولایتعهد خود موفق به انتخاب شود كه رعایت حال ملت را پس از خود نموده باشد «و كسی را برای این امر گزیند كه در فضیلت دین و دانش و پاكدامنی و پرهیز از همه برتر باشد» و در مورد قیام به امر حق امیدواری به او زیادتر از دیگران بوده و بتواند كه به حقوق الهی و امر او قیام نماید و برای رسیدن به این آرزو و مرام شب و روز به درگاه خدا راز و نیاز نموده و سر خود به میان آورده و به وسیله «استخاره» از خدا درخواست می نمود كه در انتخاب ولایتعهدی كسی را بوی الهام كند رضای خدا و اطاعت فرمان حق در آن باشد و در طلب این مقصود و جستجوی كسی همواره اعمال فكر و امعان نظر و مطالعه در افراد خانواده خود نموده تا از اولاد عبدالله بن عباس و فرزندان علی بن ابیطالب كسی بیابد و از روی دانش و بصیرت در احوال آنان كه نامی و مشهور بودند یا گوشه نشین و مستور تمام مطالعات و كوشش و مساعی خود را به خرج داده ورسیدگی نمود تا اینكه احوال و روش و كردار همگی آنها را از روی استقصا و وارسی كامل تحقیق كرده و بر خصائص هر كدام واقف شد و خوبان ایشان را از روی مشاهده و دیدار آزمایش كرد و از راه پرسش و بازرسی به احوال آنها سرمایه معنوی ایشان را به دست آورده و مكشوف داشت و نتیجه آن تحقیقات و مطالعات و استخاره با خدا و كوشش شخص خود را در انجام امر خدا و ادای حق او درباره ی بندگان خدا و بلاد وی كه در میان تمام این دو خانواده بنی عباس و آل علی نموده بود انتخاب او:

علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام مقرر گردید زیرا كه فضل بارع و علم نافع و پاكدامنی و ورع ظاهر و زهد و بی میلی خاص و مردم داری و بی اعتنائی او به دنیا و مسلمیت و قبولی او را در میان توده از دیگران از همه بهتر دیده و برتر و بالاتر شمرده و بر خود وی نیز هر آنچه همیشه شنیده و خبرهائی كه بدو در این باب از هر جا بدو رسیده آشكارا و روشن شد.



[ صفحه 515]





بسی حكایت حسنت شنیده ام جانا

كنون كه دیده ام الحق هزار چندانی



و دید كه همگی زبانها بر وجود علی بن موسی الرضا و فضیلت او متفق و سخن مردمان به تمامی درباره ی او جمع و متحد است و مشاهدات دل آنروز او با آنچه كه پیش از اینها از سابقه فضل و كمال و تقوی و نجابت و زهد و بزرگواری وی خبر گرفته بود از دوره ی صباوت و كودكی تا عهد شباب و كهولت به تمامی مطابق درآمد و آنچه كه پیوسته اخبار بتواتر در فضائل حضرتش به زبان ملل اسلامی رسید و تمامی او را ستایش بالاتفاق می نمودند درست و متوافق است.

بنابراین مقدمات عهد خلافت و پیمان ولایتعهد را بعد از خود با كمال وثوق و اعتماد به انتخاب خدائی در این باب به نام نامی آن حضرت بست كه پس از وی خلیفه مسلمین باشد و خدا از قصد او آگاه است كه این كار را برای از خود گذشتن در راه خدا و دین و جهت صلاح اندیشی و منظور و مصلحت اسلام و مسلمین و خواستاری سلامتی و پایداری حجت حق و رستگاری روز رستاخیز نمود كه آنروز همه مردم باید در برابر پروردگار عالمیان قیام نمایند و حساب و كتاب دهند اكنون امیرالمؤمنین امر می نماید كه تمام فرزندان و همگی خانواده بنی عباس و مخصوصین او از سران سپاه و چاكران و افرادی كه در این جا دعوت شده اند هر یك با كمال سرعت در امر بیعت پیشدستی كنند و در بیعت حضرتش به ولایتعهد شادمان و خوشدل باشند و بدانند كه این حسن انتخاب برای سربلندی اهل دین و سلامت حال مسلمین و اثبات حجت به عمل آمده و نیز این ایثار برای اطاعت امر خدا بود كه امیرالمؤمنین از فرزندان و اقربای خود چشم پوشیده و او را به ولایتعهدی انتخاب نمود و چون وجود علی علیه السلام نزد امیرالمؤمنین پسندیده و مرضی بود از آن جهت او را به رضا ملقب ساخت كه پس از وی خلیفه مسلمین باشد.

پس شما با كمال امیدواری دستهای خود را برای او دراز كنید و بدانید كه امیرالمؤمنین این كار را برای اطاعت امر خدا و رفع مسئولیت خود نموده و نظر او به جز خود شما بوده و خدا را بشكرانه حصول این نعمت سپاسگذاری نمائید كه مرا بر این انتخاب مهم و موفق گردانید و آن از كثرت حرص و اصراری بود كه مرا بر سداد و صلاح شما است و امیدوارم به اینكه فایده و عایده ی این كار برای جمع الفت و حفظ خون مردم و رفع پراكندگی و نگهبانی مرز و حدود و نیروی دین و زبونی دشمنان و پایداری امور همگانی دائم و برقرار ماند بنابراین شما در انجام امر خدا و اطاعت امر امیرالمؤمنین به یكدیگر گیرید تا موجبات آسایش و رفاهیت خاطر شما فراهم شود و خدا را بر آن شكر كنید كه به خواست خدا حظ و بهره ی آن را خواهید



[ صفحه 516]



دید. نوشت به خط خود عبدالله مأمون امیرالمؤمنین روز دوشنبه هفتم ماه رمضان سال 201.